آیا شما یک ایدهی میلیاردی در سر دارید؟ و تلاش میکنید که آن را عملی کنید؟ آیا به موفقیت میرسد ، یا اینکه یک شکست بزرگ خواهد بود؟ یا یک ایده بدون پتانسیل واقعی برای تبدیل شدن به یک کسب و کار بزرگ. این سوالاتی است که بسیاری از کارآفرینان موفق را در مسیر خود متوقف میکند ، حتی قبل از اینکه شانسشان را امتحان کنند و کسب و کار خود را راه اندازی کنند.
خوشبختانه ، قبل از حرکت رو به جلو ، میتوانید حدس بزنید که آیا احتمال موفقیت برای ایدهی شما وجود دارد یا خیر. در این مقاله ۲۰ پرسش را مطرح میکنیم ، که میتوانید برای ارزیابی ایدهی استارتاپی خود از آن استفاده کنید. قبل از اینکه منابع زیادی مثل زمان ، پول و انرژی صرف راه اندازی آن کنید.
1. چه مشکلی را حل میکند؟
Chindogu ، هنر ژاپنی برای اختراع ابزار های هوشمندانه اغلب پیچیده و حتی احمقانه برای حل مشکلات روزمره است. که ممکن است به عنوان (حل یک مشکل) شناخته شود ، اما این دقیقا همان چیزی است که شما به دنبال آن نیستید . زیرا حل مسئله به معنای ارائهی یک راه حل است که باعث میشود تعداد قابل توجهی از افراد راحت تر زندگی کنند.
قرار نیست راه حل شما مشکلی را حل کند که هیچ کس تابه حال آن را حل نکرده ، بلکه میتوانید مشکلی را حل کنید که تا به حال کسی آن را به طور موثر حل نکرده باشد. ریچارد برانسون مدیر عامل Virgin میگوید :
در واقع تعداد بسیار کمی از شرکت ها برای محصولات و خدمات خود بازاری را ایجاد میکنند. با این حال ، بسیاری از آنها با پر کردن شکاف های بازار های قدیمی آن ها را بازسازی میکنند
به عنوان مثال ایدهای مثل اوبر یا اسنپ ، که انقلابی در حمل و نقل شهری به وجود آورد ، یک بازار جدید نیست ، صد ها سال قبل نیز مردم در شهر ها از کالاسکه برای رفت و آمد استفاده میکردند ، جالب است که در صد سال آینده نیز چنین بازاری وجود دارد و تنها شیوهی ارائه خدمات تغییر خواهد کرد و شما میتوانید با ارائه راه حل جدید سهمی از این بازار را کسب کنید ، به عنوان مثال تاکسی های هوایی ، خودران و ...
آنچه که Travis Kalanick و Garrett Camp بنیانگذاران Uber در سال 2008 ایجاد کردند یک راه حل ساده تر ارائه میداد.آن ها فرصتی را برای استفاده از تکنولوژی جدید (گوشی های هوشمند) فراهم کردند تا یک راه حل تازه و بسیار موثر برای یک مشکل موجود فراهم شود.
چیز های خیلی مهم در بیزینس مدل آن ها عبارت بود از : این یک مشکل است که مردم هر روز ، بار ها و بار ها در سراسر جهان با آن روبرو هستند.
Uber در حال حاضر در ۵۲۴ شهر بیش از یک میلیارد درخواست را مدیریت میکند.
اگر نمیتوانید به طور واضح مشکلی که محصول یا خدمات شما حل میکند را مشخص کنید ، احتمالا ایده موفقیت آمیزی ندارید.
2. آیا دیگران قبل از این تلاش کرده اند که این مشکل را حل کنند؟ و چرا راه حل آن ها موفق شد یا شکست خورد؟
چیز های زیادی وجود دارد که میتوانید از کسانی که قبل از شما این راه را رفته اند یاد بگیرید.
3. چه تعداد از مزایای خاص محصول یا خدمات خود را میتوانید لیست کنید؟
هر چه بیشتر فکر کنید ، احتمال بیشتری وجود دارد که شما یک نیاز اساسی را برآورده کنید و به موفقیت برسید.
4. آیا شما میتوانید به بیان ساده ، ویژگی های محصول یا خدمات خود را بیان کنید؟
نقل قولی از انیشتین :
اگر شما نمیتوانید آن را به یک بچه شش ساله توضیح دهید ، خودتان هم آن را درک نمیکنید
عدم توانایی توصیف ویژگی های کلیدی ایدهی شما ، یک نشانهی هشدار دهنده است که ایدهی شما به خوبی درک نشده است.
5. آیا ایدهی شما در حال حاضر به همان شیوه ای که شما میخواهید آن را ایجاد کنید ، وجود دارد؟
اگر یک راه حل مشابه وجود داشته باشد ، چگونه میتوانید متفاوت باشید؟ اگر شما فواید و خصوصیات متمایز مشخصی نداشته باشید ، به احتمال زیاد به یک ایدهی جدید نیاز دارید.
6. بزرگترین رقیبان شما چه کسانی هستند؟
داشتن یک رقیب چیز بدی نیست ، این بدین معنی است که بازاری برای ایدهی شما وجود دارد.
به هر حال ، دانستن آنچه بعد از راه اندازی با آن مواجه هستید مهم است. ورود به یک بازار بزرگ یا کوچک که در آن مشتریان یک رابطهی قوی با برند قالب دارند میتواند بسیار دشوار باشد.
7. ایدهی شما دارای چه ویژگی های کلیدی است که کپی برداری از آن بسیار دشوار است؟
قبل از اینکه شروع به راه اندازی کنید ، باید مواردی که شما را از رقبا جدا میکند کاملا واضح باشند.
8. آیا تحلیل SWOT را انجام داده اید؟
این چارچوب به شما کمک میکند تا نقاط قوت ، نقاط ضعف ، فرصت ها و تهدیدات ایدهی خود را درک کنید و به شما به درک بهتری از احتمال موفقیت میدهد.
9. آیا به منابع مورد نیاز برای راه اندازی کسب و کار خود دسترسی دارید؟
در حالی که نیازی نیست یک ثروتمند باشید ، تا یک کسب و کار را ایجاد کنید. بسته به نوع ایدهی شما ، نیاز به ترکیبی از زمان و پول دارید. اگر هیچ راهی برای دسترسی به همهی چیزهایی که شما نیاز دارید وجود ندارد. بهتر است ایدهی خود را اجرا کنید به امید اینکه وضعیتتان بهتر شود.
10. آیا مقیاس پذیر است؟
بنیانگذار Garson Claxton میگوید : مقیاس پذیری یک ذهنیت است ، یعنی یک تصمیم گیری دائمی (استراتژی) است که پل ها را میسازد ، نه موانع را
ایده های واقعا مقیاس پذیر ، ارزان قیمت و مدل های سود آور هستند. یک مثال عالی در اینجا facebook است که توسط 1.86 میلیارد نفر در سراسر جهان مورد استفاده قرار میگیرد. اما در ابتدا به این شکل نبوده . در سال 2004 مارک زاکربرگ و هم اتاقی کالج او ، (Facemash) را برای دانشجویان هاروارد راه اندازی کردند. بعد از موفقیت به دانشگاه های کلمبیا ، استنفورد ، ییل و سپس به سراسر آمریکا و کانادا گسترش یافت. و تا سال 2006 فیس بوکی که اکنون میدانیم در سراسر دنیا در دسترس بود و تنها از سال 2012 شروع به تبلیغات در آن کرد و در حال حاضر 321 میلیارد دلار ارزش دارد.
ایده های بزرگ کوچک آغاز میشوند ، آن ها از طریق فهم پتانسیل و فهمیدن اینکه چگونه یک ایده میتواند رشد کند و طبق برنامه پیش برود ، به مقیاس پذیری دست مییابند.
11. آیا میتوانید تعدادی از افرادی که از محصول یا خدمات شما سود میبرند نام ببرید؟
این آغاز تحقیقات بازار است. چه کسانی در واقع از ایدهی شما استفاده میکنند؟ آمارگیری کلی کافی نیست ، بنابراین وقت خود را بر روی مشتریان بازار هدف صرف کنید.
12. اندازهی بازاری که محصول یا خدمات شما را خریداری میکنند چقدر است؟
اگر شما اندازهی بازار خود را نمیدانید ، تحقیقات فراوانی در پیش دارید. درک اینکه چه تعداد افراد به ایدهی شما نیاز دارند و آنچه که آن ها مایل به پرداخت برای آن هستند ، به شما کمک خواهد کرد تا مشخص کنید که ایدهی شما قابل اعتماد است یا خیر.
13. آیا شما برای دریافت بازخورد از مشتریان ایدهی خود با آنها ارتباط برقرار کرده اید؟
دریافت بازخورد قبل از سرمایه گذاری بیشتر ، میتواند به شما در جلوگیری از ایجاد محصول یا خدماتی که هیچ کس واقعا آن را نمیخواهد ، کمک کند.
14. آیا میتوانید یک وبسایت (Landing Page) داشته باشید ، تا افراد علاقه مند برای کسب اطلاعات بیشتر در آن با شما ارتباط بگیرند؟
این میتواند راهی آسان و ارزان برای ارزیابی علاقه مندی به یک محصول یا خدمات باشد. اگر بسیاری از افراد به ایدهی شما علاقه نشان دهند ، این یک نشنانهی عالی است که شما در مسیر درست هستید.
15. آیا یک محصول اولیه قابل عرضه (MVP) برای تست بازار دارید؟
اشتباه بسیاری از کارآفرینان این است که فکر میکنند باید یک محصول کامل و بی نقص را به یکباره به بازار عرضه کنند.
با قدم های کوچک شروع کنید. با پیروی از چرخهی ساخت ، تست ، دریافت بازخورد و دوباره ساخت ، نقص های محصول خود را برطرف کنید.
16. آیا میتوانید با مدل اولیه (Mockup) پیش سفارش از مشتریان خود دریافت کنید و یا سرمایه اولیه را تامین کنید؟
پیش فروش ، نشانهای از تعهد مشتری است. اینکه کسانی صرفا به ایدهی شما علاقه نشان میدهند عالی است اما اینکه کسانی برای محصول شما هزینه ای به عنوان پیش پرداخت میپردازند نشانه ای قوی برای موفقیت ایدهی شما است. با ارائهی نمونهی اولیه به سرمایه گذاران میتوانید تصویری از محصول نهایی را نشان دهید و آن ها را برای سرمایه گذاری بر روی ایدهی خود متقاعد کنید.
نمونه ای از Mockup را میتوانید از اینجا ببینید.
17. آیا میتواند با یک قیمت جذاب فروخته شود و در عین حال سود خوبی هم کسب کنید؟
پیدا کردن قیمت مناسب برای کالا ها یا خدماتی که شما ارائه میدهید بسیار مهم است. چرا که مهم نیست ایدهی شما چقدر خوب است یا اینکه چقدر مشکل را حل میکند ، اگر قیمت مناسب نباشد ، کسی خواهان آن نیست.
جیمز دایسون جاروبرقی را در اوایل دههی 1990 بازسازی کرد ، البته پس از سال ها تلاش و نمونه های بیشمار. تا سال 1995 Dyson DC01 برترین جاروبرقی در انگلستان بود. به گفتهی Forbes ، دایسون اکنون ارزش 4.2 میلیاردی دارد ، اما همیشه هم اینقدر خوب نبوده : در سال 2000 ماشین لباس شویی (Contrarotator) خود را به بازار عرضه کرد که یک تحول بزرگ بود ، ماشین لباس شویی راهی برای مقابله با یک مشکل موجود به طور موثر پیدا کرد. اما متاسفانه از نظر قیمت گذاری ، بازار را از دست داد. برای پوشش هزینه های بالای تولید ، ماشین لباسشویی در حدود 1200 GBP قیمت داشت که به مراتب بالاتر از قیمت هر ماشین دیگری در بازار آن زمان بود. حتی با این قیمت گذاری ، این شرکت در واقع نتوانست از هزینه های تولید برآید و تا سال 2005 آن را متوقف کرد.
Dyson آن را (شکست آموزنده) مینامد و به بلومبرگ گفت :
به عنوان یک ماشین لباسشویی ، این یک موفقیت بزرگ بود. اما به عنوان یک بیزینس ، اینطور نبود. ما یک ماشین لباسشویی ساختیم که خیلی گران بود و تکنولوژی بسیار زیادی داشت
اطمینان حاصل کنید که درک بازار خوبی دارید و در سراسر برنامه ریزیتان آن را اجرا کنید.
مطمئن باشید که میتوانید پیشنهاد خود را توسعه دهید و آن را به قیمتی که هم برای حاشیه سود شما و هم برای مشتری قابل قبول است به بازار عرضه کنید.
18. آیا شما شرکا یا هم بنیانگذارانی دارید که به شما در گسترش کسب و کارتان کمک کنند؟
وقتی که شما درخواست یا خریدی از طرف مشتری دارید ، باید به سرعت به درخواست مشتری پاسخ دهید و یا محصول را به او تحویل دهید. آیا شما به شرکا یا پول مورد نیاز برای انجام این کار دسترسی دارید؟
19. اگر به نقطهی سر به سر نرسید یا به سود دهی برسید چه خواد شد؟
بعضی از ایده ها نیاز به سرمایه اولیهی زیادی دارند. اگر شما این سرمایه را دارید ، پس مشکلی برای مدیریت مسائل مالی و نیاز های روزمره تا زمان Traction ندارید.
20. سرمایه گذاران چه مقدار از ایدهی شما سود میبرند؟
اگر میخواهید که دیگران در کنار شما باشند و به رشد کسب و کارتان کمک کنند ، شما باید بدانید که آن ها چگونه میتوانند سود ببرند.
ممکن است زمان زیادی برای پاسخ دادن به تمام این سوالات نیاز باشد ، اما هنگامی که به آن ها پاسخ دهید ، شما درک بهتری در مورد ارزش ایدهی خود خواهید داشت.
در نهایت مهم ترین ارزشیابی این است که چقدر به ایده تان اعتقاد دارید؟ اگر شما یک ایده همراه با چندین شک و تردید داشته باشید ، به راحتی باید آن را کنار بگذارید ، زیرا آن با چیزی که شما ترجیح میدهید مطابقت ندارد.
شما باید صادق باشید هر چند عقیدهی شما مهم است ، اما عقیدهی کورکورانه خطرناک است.
استیو جابز در یک جشن فارغ التحصیلی در دانشگاه استنفورد در سال 2005 گفت :
کار شما بخش بزرگی از زندگی شما را پر میکند و تنها راه رضایت بخش این است که کاری را انجام دهید که واقعا اعتقاد دارید کار بزرگی است.
انتظار اینکه یک ایده بی عیب و نقص به طور کامل شکل بگیرد و شما را به موفقیت یک شبه برساند ، واقع بینانه نیست.
ایده تنها بخشی ازچیزی است که شما برای ساخت یک کسب و کار بزرگ به آن نیاز دارید و تا زمانی که تمام بخش ها مثل : تیم ، زمان عرضه ، واکنش بازار و ... به خوبی در کنار هم درست کار نکنند به موفقیت نمیرسید. به عنوان مثال در ایران ، ایدهی سفارش آنلاین نان به نظر ایدهی فوق العاده ای است. بازاری بی رقیب ، مشتریانی همیشگی و نیاز روزمره. اما این ایده یک بار اجرا شده و متاسفانه نتوانست به موفقیت چشمگیری دست یابد.
پس ایدهی خوب تنها بخشی از یک کسب و کار بزرگ است
اگر ایدهی شما این پرسش ها را به خوبی پاسخ داد ، برای اجرای آن دست به کار شوید ، اگر نه ، به فکر کردن ادامه دهید. ایدهی بعدی شما ممکن است جهان را تغییر دهد.
شما چگونه ایدهی استارتاپی خود را ارزیابی میکنید؟ روش ها و نظرات خود را در بخش دیدگاه ها با دیگران به اشتراک بگذارید.